جدول جو
جدول جو

معنی تریاک اکبر - جستجوی لغت در جدول جو

تریاک اکبر
(تَ /تِرْ کِ اَ بَ)
پازهر بری. (ناظم الاطباء). تریاق اکبر. تریاق کبیر:
کلکت طبیب انس و جان تریاک اکبر در زبان
صفراییی لیک از دهان قی کرده سودا ریخته.
خاقانی.
ز دشمن جفا بردی از بهر دوست
که تریاک اکبر بود زهر دوست.
(بوستان).
و رجوع به تریاق و ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ / تِرْ قِ اَ بَ)
تریاق فاروق، تریاق الافاعی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). داروئی که از گوشت افعی ها بدست آرند. (ابن بیطار ج 1 ص 48). و رجوع به تریاق و تریاق فاروق و تریاق کبیر شود
لغت نامه دهخدا